the legacy of war
میراث جنگ
جنگ این بزرگترین عنصر تمدن ساز جهان بشریت همانطور که توانسته
بیشترین عرصه های فردی و اجتماعی بشر را معطوف
وقوع خود گرداند.بالطبع اثرات تاثیرگذاری را بر تمام
عرصه های فردی و اجتماعی جوامع بشری کم وبیش
و بی هیچ ملاحظه ای از خود برجا خواهد گذاشت.
میزان اثربخشی جنگها بر تمام یا هریک از عرصه های
بشری در وهله ی اول ارتباط نزدیکی با نوع جنگ و
بسته به هجومی یا دفاعی بودن آن دارد.و سپس
دلایلی چون مذهب ،مکتب نژاد و بطور کلی جهانگشایی
به قصد و نیتی که باشد در مراتب بعدی اثر گذاری جنگها
قرار میگیرد.که از بین آنها مسئله ی نژاد و مذهب نه تنها
باعث بیشترین جنگها بلکه بیشترین میزان اثربخشی را نیز
بر تمدن بشری گذارده اند.بطوریکه با گذشت زمان و جنگهای
بسیار نیز این دو مهم کماکان به قوت خود باقی مانده و
هراز چندگاهی باعث بروز جنگهای بزرگی میگردد.
from versilles to Golan
از ورسای به جولان
در تاریخ جنگهای بشر از تمام عواملی که باعث آغاز جنگها بین انواع بشر گردیده
همواره سه عامل زمین ،نژاد،مذهب نه تنها باعث بیشترین جنگها که بزرگترین و
طولانی ترین آنها نیز میباشد. جنگهایی که اثرات بیشمار و ماندگاری را از
زمان معاصر خود تا مدت زمان طولانی پس از خود بجا نهاد.آثار و پیامدهایی که
اصول و چهارچوب بنیادی و فکری طرفین را در تمام عرصه های اجتماعی
دستخوش تغییرات بنیادی و تاثیرگذاری که به آسانی مولد ایجاد بینش و
باورهای اعتقادی گردیده و تا اندازه ای پیش خواهد رفت که همچون حکم الهی
پذیرفتنی و انجام همه ی امورات اجتماعی و فردی در راستای فرامین
آن وظیفه ی عموم یک اجتماع و خواص انان تلقی و کوچکترین مخالفت
و حتی سهل انگاری در پیرامون آن تخطی محسوب میگردد.اما آنچه در
مورد پیدایش تغییرات بنیادین و ایجاد باورهای اعتقادی در جوامع دوران
پساجنگ میتوان بطور قطع یقین داشت زور و اجحافیست که جناح پیروز
تا جاییکه بتوان آنرا ستمگرانه و ظالمانه دانست بر طرف مغلوب روا میدارد
و این البته اشتباه بزرگیست که بدفعات از سوی فاتحان تکرار گردیده و
پیامدهای زیانباری را برای آنان بدنبال داشته است.مانند اشتباهی که
در روز ۱۱نوامبر۱۹۱۸ سران متفقین پیروز مرتکب گردیدند و بجای آنکه
در بازسازیهای سرزمینهای خود از منابع داخلی خود استفاده نمایند
سعی در ابتیاع این منابع از متحدین شکست خورده و عمدتا آلمان
نمایند اما این اشتباه مهلک آنگاه کامل گردید
که در حومه ی پاریس و در کاخ ورسای قرار دادی به امضا رسید
که طبق مفاد آن آلمان که بطور کامل مغلوب گردیده بود
میبایست این منابع را تامین نماید
اما آنچه بر آلمانها بیش از پرداخت غرامت مالی که ماشین آلات و
منابع طبیعی نیز جزو آن بود گران نیامد جدا سازی بخشهایی از
سرزمین آلمان نظیر آاس و لرن به فرانسه لایزپیک و پتی
به لهستان سودت به چکسلواکی و . و اما این اشتباه بزرگ
تاریخی که چندان بیغرضانه و اینکه مقاصد اشخاصی در پشت پرده
در تنظیم قرارداد آن اهمال نفوذ نکرده باشند بنظر نمیرسد این اشتباه
در تاریخ دهم ژانویه ۱۹۲۰ با اجرا شدن قرار داد به فاجعه تبدیل شد
فاجعه ای که در سپتامبر ۱۹۳۹ آلمان که اینک در پرتو حزب نازیسم و
پیشوای بزرگ خود آدولف هیتلر به شکوفایی عظیمی در تمام عرصه ها
دستیافته و توانسته ارتشی چنان عظیم که تا امروز نیز بیسابقه میباشد
گردآوری نماید با حمله به لهستان آغاز شد.نظیر این اشتباه نیز در جنگ شش روزه
که طی آن بلندیهای جولان که متعلق به کشور سوریه میباشد توسط اسراییل
به تصرف در آمده و تا امروز نیز در تصرف آنان باقی مانده است گرچه این
تصرف و امتناع خروج از آن هیچگاه فراموش نگردیده و از شدت احساسات
ساکنین اصلی آن کاسته نمیشود این اشتباه را دولت آمریکا با به رسمیت شناختن
این بلندیها و قرار چاپ نقشه های جدید و کتب مدارس کامل کرد .صرف نظر از
اینکه رییس جمهور آمریکا با میل بیمارگونه ای که به دیده شدن در رسانه ها
دارد و در جهان عموما او و اعمالش چندان جدی گرفته نمیشود و همواره
رفتارهای از پیش تمرین شده اش بیشتر جنبه کمیک و سرگرمی بخود میگیرد
آنچه باید بدان توجه داشت بودن مشاوران و تیم می همراهش میباشد
که با توجه به کاردانی آنان این برسمیت شناختن از سوی او که بمنزله ی آمریکا
میباشد چندان عقلانی بنظر نمیرسد مگر آنکه اهداف دیگری در این تصمیم
دخیل بوده باشند چرا که مشاوران وی بخوبی از نتیجه آن آگاهی دارند تا بدانند
تبعات چنین تصمیمی یکجا منتهی خواهد شد از این رو این احتمال که دولتمردان
فعلی آمریکا تهایی را دنبال مینمایند که به بروز جنگ بین اسراییل و دشمنان
منطقه ایش بشود قوت میگیرد زیرا آنان بخوبی از نتیجه ی جنگ احتمالی آگاه بوده و بخوبی میدانند
که اسراییل کمترین شانس را در این جنگ ندارد آنچه یهودیان در آمریکا بدست آورده اند
و بی شک اشخاص بزرگ و قدرتمندی در پی تصاحب آن میباشند زیرا همه آن را متعلق
بخود میدانند
از ورسای به جولان
در تاریخ جنگهای بشر از تمام عواملی که باعث آغاز جنگها بین انواع بشر گردیده
همواره سه عامل زمین ،نژاد،مذهب نه تنها باعث بیشترین جنگها که بزرگترین و
طولانی ترین آنها نیز میباشد. جنگهایی که اثرات بیشمار و ماندگاری را از
زمان معاصر خود تا مدت زمان طولانی پس از خود بجا نهاد.آثار و پیامدهایی که
اصول و چهارچوب بنیادی و فکری طرفین را در تمام عرصه های اجتماعی
دستخوش تغییرات بنیادی و تاثیرگذاری که به آسانی مولد ایجاد بینش و
باورهای اعتقادی گردیده و تا اندازه ای پیش خواهد رفت که همچون حکم الهی
پذیرفتنی و انجام همه ی امورات اجتماعی و فردی در راستای فرامین
آن وظیفه ی عموم یک اجتماع و خواص انان تلقی و کوچکترین مخالفت
و حتی سهل انگاری در پیرامون آن تخطی محسوب میگردد.اما آنچه در
مورد پیدایش تغییرات بنیادین و ایجاد باورهای اعتقادی در جوامع دوران
پساجنگ میتوان بطور قطع یقین داشت زور و اجحافیست که جناح پیروز
تا جاییکه بتوان آنرا ستمگرانه و ظالمانه دانست بر طرف مغلوب روا میدارد
و این البته اشتباه بزرگیست که بدفعات از سوی فاتحان تکرار گردیده و
پیامدهای زیانباری را برای آنان بدنبال داشته است.مانند اشتباهی که
در روز ۱۱نوامبر۱۹۱۸ سران متفقین پیروز مرتکب گردیدند و بجای آنکه
در بازسازیهای سرزمینهای خود از منابع داخلی خود استفاده نمایند
سعی در ابتیاع این منابع از متحدین شکست خورده و عمدتا آلمان
نمایند اما این اشتباه مهلک آنگاه کامل گردید
که در حومه ی پاریس و در کاخ ورسای قرار دادی به امضا رسید
که طبق مفاد آن آلمان که بطور کامل مغلوب گردیده بود
میبایست این منابع را تامین نماید
اما آنچه بر آلمانها بیش از پرداخت غرامت مالی که ماشین آلات و
منابع طبیعی نیز جزو آن بود گران امد جدا سازی بخشهایی از
سرزمین آلمان نظیر آاس و لرن به فرانسه لایزپیک و پتی
به لهستان سودت به چکسلواکی و . و اما این اشتباه بزرگ
تاریخی که چندان بیغرضانه و اینکه مقاصد اشخاصی در پشت پرده
در تنظیم قرارداد آن اهمال نفوذ نکرده باشند بنظر نمیرسد این اشتباه
در تاریخ دهم ژانویه ۱۹۲۰ با اجرا شدن قرار داد به فاجعه تبدیل شد
فاجعه ای که در سپتامبر ۱۹۳۹ آلمان که اینک در پرتو حزب نازیسم و
پیشوای بزرگ خود آدولف هیتلر به شکوفایی عظیمی در تمام عرصه ها
دستیافته و توانسته ارتشی چنان عظیم که تا امروز نیز بیسابقه میباشد
گردآوری نماید با حمله به لهستان آغاز شد.نظیر این اشتباه نیز در جنگ شش روزه
که طی آن بلندیهای جولان که متعلق به کشور سوریه میباشد توسط اسراییل
به تصرف در آمده و تا امروز نیز در تصرف آنان باقی مانده است گرچه این
تصرف و امتناع خروج از آن هیچگاه فراموش نگردیده و از شدت احساسات
ساکنین اصلی آن کاسته نمیشود این اشتباه را دولت آمریکا با به رسمیت شناختن
این بلندیها و قرار چاپ نقشه های جدید و کتب مدارس کامل کرد .صرف نظر از
اینکه رییس جمهور آمریکا با میل بیمارگونه ای که به دیده شدن در رسانه ها
دارد و در جهان عموما او و اعمالش چندان جدی گرفته نمیشود و همواره
رفتارهای از پیش تمرین شده اش بیشتر جنبه کمیک و سرگرمی بخود میگیرد
آنچه باید بدان توجه داشت بودن مشاوران و تیم می همراهش میباشد
که با توجه به کاردانی آنان این برسمیت شناختن از سوی او که بمنزله ی آمریکا
میباشد چندان عقلانی بنظر نمیرسد مگر آنکه اهداف دیگری در این تصمیم
دخیل بوده باشند چرا که مشاوران وی بخوبی از نتیجه آن آگاهی دارند تا بدانند
تبعات چنین تصمیمی یکجا منتهی خواهد شد از این رو این احتمال که دولتمردان
فعلی آمریکا تهایی را دنبال مینمایند که به بروز جنگ بین اسراییل و دشمنان
منطقه ایش بشود قوت میگیرد زیرا آنان بخوبی از نتیجه ی جنگ احتمالی آگاه بوده و بخوبی میدانند
که اسراییل کمترین شانس را در این جنگ ندارد آنچه یهودیان در آمریکا بدست آورده اند
و بی شک اشخاص بزرگ و قدرتمندی در پی تصاحب آن میباشند زیرا همه آن را متعلق
بخود میدانند
از ورسای به جولان
در تاریخ جنگهای بشر از تمام عواملی که باعث آغاز جنگها بین انواع بشر گردیده
همواره سه عامل زمین ،نژاد،مذهب نه تنها باعث بیشترین جنگها که بزرگترین و
طولانی ترین آنها نیز میباشد. جنگهایی که اثرات بیشمار و ماندگاری را از
زمان معاصر خود تا مدت زمان طولانی پس از خود بجا نهاد.آثار و پیامدهایی که
اصول و چهارچوب بنیادی و فکری طرفین را در تمام عرصه های اجتماعی
دستخوش تغییرات بنیادی و تاثیرگذاری که به آسانی مولد ایجاد بینش و
باورهای اعتقادی گردیده و تا اندازه ای پیش خواهد رفت که همچون حکم الهی
پذیرفتنی و انجام همه ی امورات اجتماعی و فردی در راستای فرامین
آن وظیفه ی عموم یک اجتماع و خواص انان تلقی و کوچکترین مخالفت
و حتی سهل انگاری در پیرامون آن تخطی محسوب میگردد.اما آنچه در
مورد پیدایش تغییرات بنیادین و ایجاد باورهای اعتقادی در جوامع دوران
پساجنگ میتوان بطور قطع یقین داشت زور و اجحافیست که جناح پیروز
تا جاییکه بتوان آنرا ستمگرانه و ظالمانه دانست بر طرف مغلوب روا میدارد
و این البته اشتباه بزرگیست که بدفعات از سوی فاتحان تکرار گردیده و
پیامدهای زیانباری را برای آنان بدنبال داشته است.مانند اشتباهی که
در روز ۱۱نوامبر۱۹۱۸ سران متفقین پیروز مرتکب گردیدند و بجای آنکه
در بازسازیهای سرزمینهای خود از منابع داخلی خود استفاده نمایند
سعی در ابتیاع این منابع از متحدین شکست خورده و عمدتا آلمان
نمایند اما این اشتباه مهلک آنگاه کامل گردید
که در حومه ی پاریس و در کاخ ورسای قرار دادی به امضا رسید
که طبق مفاد آن آلمان که بطور کامل مغلوب گردیده بود
میبایست این منابع را تامین نماید
اما آنچه بر آلمانها بیش از پرداخت غرامت مالی که ماشین آلات و
منابع طبیعی نیز جزو آن بود گران امد جدا سازی بخشهایی از
سرزمین آلمان نظیر آاس و لرن به فرانسه لایزپیک و پتی
به لهستان سودت به چکسلواکی و . و اما این اشتباه بزرگ
تاریخی که چندان بیغرضانه و اینکه مقاصد اشخاصی در پشت پرده
در تنظیم قرارداد آن اهمال نفوذ نکرده باشند بنظر نمیرسد این اشتباه
در تاریخ دهم ژانویه ۱۹۲۰ با اجرا شدن قرار داد به فاجعه تبدیل شد
فاجعه ای که در سپتامبر ۱۹۳۹ آلمان که اینک در پرتو حزب نازیسم و
پیشوای بزرگ خود آدولف هیتلر به شکوفایی عظیمی در تمام عرصه ها
دستیافته و توانسته ارتشی چنان عظیم که تا امروز نیز بیسابقه میباشد
گردآوری نماید با حمله به لهستان آغاز شد.نظیر این اشتباه نیز در جنگ شش روزه
که طی آن بلندیهای جولان که متعلق به کشور سوریه میباشد توسط اسراییل
به تصرف در آمده و تا امروز نیز در تصرف آنان باقی مانده است گرچه این
تصرف و امتناع خروج از آن هیچگاه فراموش نگردیده و از شدت احساسات
ساکنین اصلی آن کاسته نمیشود این اشتباه را دولت آمریکا با به رسمیت شناختن
این بلندیها و قرار چاپ نقشه های جدید و کتب مدارس کامل کرد .صرف نظر از
اینکه رییس جمهور آمریکا با میل بیمارگونه ای که به دیده شدن در رسانه ها
دارد و در جهان عموما او و اعمالش چندان جدی گرفته نمیشود و همواره
رفتارهای از پیش تمرین شده اش بیشتر جنبه کمیک و سرگرمی بخود میگیرد
آنچه باید بدان توجه داشت بودن مشاوران و تیم می همراهش میباشد
که با توجه به کاردانی آنان این برسمیت شناختن از سوی او که بمنزله ی آمریکا
میباشد چندان عقلانی بنظر نمیرسد مگر آنکه اهداف دیگری در این تصمیم
دخیل بوده باشند چرا که مشاوران وی بخوبی از نتیجه آن آگاهی دارند تا بدانند
تبعات چنین تصمیمی بکجا منتهی خواهد شد از این رو این احتمال که دولتمردان
فعلی آمریکا تهایی را دنبال مینمایند که به بروز جنگ بین اسراییل و دشمنان
منطقه ایش بشود قوت میگیرد زیرا آنان بخوبی از نتیجه ی جنگ احتمالی آگاه بوده و بخوبی میدانند
که اسراییل کمترین شانس را در این جنگ ندارد آنچه یهودیان در آمریکا بدست آورده اند
و شکی نیست که عده ای در پی تصاحب همه ی آن هستند.و گروهها و انجمنهای مخفی
مسیحی ضد یهود یا تشکیلات گروهای نژادپرست با آرمان نابودی یهودیان در تمام دنیا؟؟؟
دلیل این رفتارها هرچه باشد آنچه مسلم است در آمریکا افراد متنفذ و طراز اولی در بالاترین
سطوح ی اقتصادی و. میل بسیار واضحی در سوق دادن اسراییل بسوی جنگی که
نتیجه اش را بخوبی و روشنی میدانند.در این میان اطمینان و اعتماد اسراییل به آمریکا
و به این باور که در وقت نیازشان با تمام امکاناتش در کنارشان خواهند داشت آمریکایی
که تا به امروز تنها بر روی کاغذ معاهدات پشتیبانشان بوده و در این مورد سران
اسراییل همواره باید بخاطر داشته باشند که دولت و کشور آمریکا تا کنون در
هیچ جنگی بتنهایی پیروز نگردیده هرگاه نبرد کره ویتنام کوبا و شکستهای
مفتضحانه ی آمریکا و جنگهای افغانستان و عراق و پیروزیهای بازهم مفتضحانه
از فرصت طلایی ایران
تا
آرزوی دیرینه اروپا
در مرور تاریخ تقابل دو کشور بزرگ و نیرومند ایران و آمریکا که
بواقع و پس از پایان جنگ سرد تا زمان حال قطب جدید در رویارویی
با آمریکا که میتوان آنرا نه تنها نماد دشمنی غرب با ایران بلکه نماد دشمنی تمام جهان در
برابر ایران قلمداد نمود چه آنکه کشورهای بسیاری تا کنون و از زمان پیروزی انقلاب ایران در
۱۹۷۸ کاملا در این دشمنی با آمریکا همراهی نمودند و ایران انقلابی که توانسته بود بطور
بیسابقه ای در مقابل هر دو قطب جنگ سرد مقاومت نموده و پیروزیهایی نیز بدست آورد
با فروپاشی بلوک شرقی دشمنانش بیشتر توجه خود متوجه دشمن غربی خود نماید این
دشمنی با تمام سختیهایی که به ایرانیان تحمیل نمود در باطن باعث
پیشرفت چشمگیر ایران در عرصه هایی گشت که شکستهای بسیاری
را به آمریکا تحمیل نمود و باعث بهم ریختگی در ت آمریکا خصوصا
در عرصه خارجی گردید که از آخرین آنها هجوم ارتش ترکیه به
کشور سوریه به بهانه عقب راندن قبایل کرد ساکن در سوریه انجام گرفته
است و از جاییکه ترکیه از اعضای ناتو بوده و از اتفاق عضو مهمی نیز
میباشد و بالطبع حمایت ناتو از این کشور را میطلبد اما همانطور که
شاهد آن هستیم آمریکا و کشورهای عضو ناتو تمایلی به پیوستن به
ترکیه را در این جنگ ندارند و از دلایل اصلی آین عدم حمایت قرارداد
دفاعی بین ایران و سوریه میباشد که همانگونه که در جنگ با داعش
جهان شاهد التزام ایران به این قرارداد حضور سریع در سوریه
ورودش به عنوان اصلی ترین دشمن داعش به جولانگاه سوریه
بود و آنچه در کنار تماشای قدرت نمایی ایران در سوریه اروپا و
آمریکا را مبهوت خود ساخت وفاداری ایرانیان و پایبندی به
دوستی میانشان با سوریه و خصوصا بشار اسد بود که طی
سالهای جنگ ایران با عراق تنها دوست ایران قلمداد میشد
و ایران از هر نظر حق این دوستی را ادا نمود در هر صورت
آنچه آمریکا و ناتو را در همراهی با ترکیه مانع گردیده همین
حضور ایران در صورت ادامه و گسترش این جنگ و در جبهه
کمک به سوریه را حتمی دانسته و رویارویی با ایران که از
قدرتهای نوظهور و دستیافته به دانش و تسلیحات ناشناخته
برای دیگر قدرتهای جهان بشمار میرود و با در نظر گرفتن
حمایتهای روسیه و چین از ایران را چندان عقلانی بنظر
نمی آورند و این خود فرصت مناسبی را برای ایران فراهم
آورده تا جای پای خود را در منطقه مدیترانه مستحکم تر
و البته گسترش آن را فزونی بخشد از نکات در خور اهمیت
که ایران میبایست بدان پرداخته و کمال استفاده را از آن برده
و بی شک از ارکان پیروزی ایران در هر نبردی با ترکیه محسوب
میگردد پشتیبانی و حمایت شیعیان ترکیه میباشد که در کنار
آمادگی استقبال از ورود ایرانیان فاتح آمادگی همکاری و پیوستن
به سپاه شیعیان را داشته و آنرا حق خود میدانند اصرار ترکیه در
ادامه این جنگ بدون هیچ تردیدی باعث ورود ایران به این جنگ
گردیده در حالیکه ایران توانایی نبرد در دو سوی این میدان را از
خاک سوریه و ایران را دارد و با در نظر داشتن اقتصاد شکننده
مبتنی بر صنعت توریسم ترکیه این کشور را در برابر ایران با
دانش نظامی و سیستم اقتصادی کاملا بومی اش آسیب پذیر
نموده در حالیکه مهمترین عامل پیروزی ایرانیان در این نبرد
برتری نفر به نفر طرفین و هراس از یکدیگر میباشد که در این
مهم برتری کاملا از آن ایرانیان میباشد و هرگاه در نظر داشته باشیم
کسب پیروزی ایران در این نبرد که بالطبع به تضعیف ترکیه
خواهد انجامید تامین خواست کشورهای اروپایی را بهمراه
داشته و ترکیه در این نبرد بعنوان جبهه تنها و رها شده ای
بی هیچ احتمال پیروزی تن به نبردی فرسایشی داده و
چشم براه میانجیگری جامعه جهانی خواهد ماند استفاده
بموقع و بهینه ایران از این فرصت بینظیر جنگ در دو سوی
کشور دشمن دیرینه اش دست کم طرفداران پیوستن به
ترکیه و جدایی طلبان مناطق ترک نشین ایران را خود بخود
مضمحل و نابود مینماید
درباره این سایت